نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشمِ انتظار کشید

امسال بهار بی تو آغاز نشد
امسال گذشت و باز اعجاز نشد
کِیْ سین سلام بر لبت می شکفد
عید آمد و سفره دلم باز نشد!

درد ما را خداوند دوا خواهد کرد / بر ظلمت ما شمع عطا خواهد کرد
فردا همگی به چشم خود می بینیم / شمع با چشم جهان بین چه ها خواهد کرد

آمد بهار و حیف که ما را بهار نیست
وین جرعه ها به کام دلم خوش گوار نیست
گفتم بهار آمد و پر شد جهان ز گل
دیدم که یار نامد و گفتم بهار نیست

یا حجه بن العسکری، جان‌های ما قربان تو

جان‌های ما قربان آن، عشاق سرگردان تو . . .

آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا غروب جمعه دلگیر است ؟
بله...
آسمان هم نبودن او را فهمیده است ...
صاحب الزمان امیدت به کیست؟ به ما ...
با به همان آسمان
اللهم عج لولیک الفرج هرچه زود تر ای خدا ...
ما آسمان با نشاط میخواهیم ...
ما خورشیدی میخواهیم که مستقیم بتابد نه از پشت ابر
برای ظهورش صلوات...

روزي گره اززمانه وا خواه دشد / راز شب تار برملا خواهد شد

درراه عزيزيست كه با آمدنش
 / هرقطب نما قبله نما خواهد شد

اللهم عجل لوليك الفرج
صلوات

آنقدر منتظرم در ره شوق که اگر زود بیایی دیر است
*اللهم عجل لولیک الفرج*

دیگرشده ام دچار وسواس”بیا” !
بد جور به عصرجمعه حساس”بیا” !
گفتی به عموی خود ارادت داری !
این بارقسم به دست عباس “بیا” .
(اللهم عجل لولیک الفرج)
صلوات

به ذهن شب زده من ظهورکن مهتاب / ز دشت تیره ظلمت عبورکن مهتاب
دلم گرفته، نگارم، ببین که تاریکم / به خاطر دل عاشق، ظهورکن مهتاب
اللهم عجل لولیک الفرج

یاسمن چهره بیاراست، بیا / شور در گلکده برپاست بیا
ای دوای همه علّت ها / دیده از عشق تو بیناست، بیا

این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی / پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی
مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ / ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

بازآ، دلم زگردش دوران شکسته است / چون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
آیینه خیال نهادم به پیش روی / دیدم که قلبم از غم هجران شکسته است

به تمنّای طلوع تو جهان چشم به راه / به امید قدمت کون ومکان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آینه به دست / قدّ رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
« یا صاحب الزمان »