جـور مـیـکـنـد خـدا در و تـخـتـه را بـا هـم

آن طـور کـه تـو و مـرا آشـنـا کـرد ؛ تـو شـدی خـاطـره سـاز و مـن خـاطـره بـاز

داروها و دوستی ها هر دو مشکلات را حل میکنند
با این تفاوت که دوستی ها هیچ وقت تاریخ انقضا ، بها و اندازه ندارند . . .

با وفا مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست

کم بزن آتش دل بیتاب من / یادخوبت روز و شب مهمان ماست

دستانت رو دور گردنم حلقه کن

این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن . . .

نگران نباش!
نمی شود دوستت نداشت..!!
لجم هم بگیرد از دستت...
دفترچه خاطراتم پر از فحش های عاشقانه می شود....

امشبم چون شب پیش شبم از نیمه گذشت
آخرین ره گذر هم از تو این کوچه گذشت
شهزاد قصه گویم نیومد گل ناز آرزویم نیومد
نیومد تا قصه ی پری دریایی رو بگه
نیومد تا قصه خوب اشنایی رو برام بگه
نیومد نیومد نیومد شهزاد قصه گویم نیومد...

در مرور خاطراتت توقف نکن!!!
شاید،سهم من یک یادت به خیر ساده باشد ...

هـــــیـــــچ وقــــت
اشــــک اونــــی که دوســـــش داری رو درنــــــیار...
چـــــون ممــــکنه هـــــــمراه اشــــــکاش
از چشـــــــمش بیوفــــــتی...!!!

برگرد و زمان را غافلگیر کن...من با تک تک ثانیه ها شرط بسته ام...

گاهی بخاطرش ماندن را تحمل کن رفتن از دست همه بر می آید..

مي بيني چقدر ساده است ؟ ديگر نمي شناسمت اما دوستت دارم..

دوست داشتن ؛ زبان ٬ زمان ٬ راه ٬ دلیل ٬ نشانه نمی خواهد !!!
دوست داشتن دل می خواهد و یک “من” می خواهد و یک “تو” …

باور کن “عین” و “شین” و “قاف” جدا از هم که باشند هیچ خاصیتی ندارند !
اما در کنار هم ، معجزه می آفرینند … درست مثل من و تو !!!

عشق چیست ؟
صاعقه ایست بین دو نگاه !
پس از آن بارش باران محبت در دل ها …

توی ذهنم یک دنیا واست حرف دارم …
ولی توی دلم یک جمله بیشتر نیست : “دوستت دارم”

قبل از اينكه به كسي بگي دوستت دارم
خوب فكراتو بكن
شايد چراغي در دلش روشن كني
كه خاموش كردنش به خاموش شدن او بيانجامد...

مرا تا نقره باشد می‌فشانم / تو را تا بوسه باشد می‌ستانم
و گر فردا به زندان می‌برندم / به نقد این ساعت اندر بوستانم
جهان بگذار تا بر من سر آید / که کام دل تو بودی از جهانم

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام / باتو بودن ز همه دست کشیدن دارد.

اگه بتونی دیگری رو همون طور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی

عشق تو واقعی است.....

خیلی مواظب باش اگه با شنیدن صداش دلت لرزید...
اگه با بدی هاش فرار نکردی و موندی...
دیگه تمومه...! اون شده همه ی دنیات...

تا تو هستی که دستانم را بگیری،
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستانها هم برفی بود !

حافظ از چشمان قشنگ تو غزل ساخت / هرکس که تورا دید به چشمان تو دل باخت
نقاش غزل تا که به چشمان تو پرداخت / دیوانه شد از طرز نگاهت قلم انداخت

درراه رسیدن به تو گیرم که بمیرم/اصلابه توافتاده مسیرم که بمیرم
یا چشم بدارازمن و ازخویش برانم/یا تنگ دراغوش بگیرم که بمیرم

تو صميمي تر از آني که دلم ميپنداشت / دل تو با همه آينه ها نسبت داشت
تو همان ساده سرسبز نجيبي که / خدا در ميان دل پاکت ، صدف آينه کاشت

برای پیش تو بودن “بلیط” لازم نیست ...
مرور قصه ی دل کافی ست . . .