آدمی بودن , حسرتا , مشکلی است در مرز ناممکن , نمی بینی ؟
ای کاش آب بودم - به خود میگویم
نهالی نازک به درختی گشن رساندن را
تا به زخم تبر بر خاکش افکنند
در اتش سوختن را ؟
یا به سیراب کردن لب تشنه یی
رضایت خاطری احساس کردن
- حتی اگرش به زانو نشانده اند
در میدانی جوشان از آفتاب و عربده
تا به شمشیری گردنش بزنند ؟
(احمد شاملو)
ام ال ديزاين